سیدعلی اکبر مصطفایی حسن آبادی

نام:  سیدعلی اکبر

نام خانوادگی: مصطفایی حسن آبادی

تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۱/۴

نام پدر: محمد

وضعیت تاهل:  

تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۱۲/۲۶

نحوه شهادت:

محل شهادت: حلبچه

محل دفن:  گلزار شهدای امامزاده قاسم (ع)

وصیّت نامۀ شهید سیّد اکبر مصطفایی

به نام او که بر انسانها منّت نهاد و پیامبری از میان خودشان فرستاد تا انسانها را از منجلاب جهالت رهایی بخشد و آنان را از جهان خاکی به سوی عالم معنا سوق دهد. به نام او که نام و یادش مایۀ آرامش قلبهاست و در گرفتاریها و گره گشای درماندگان است و با سلام بر پیشگاه منجی انسانها مهدی صاحب الزّمان و نایب بر حقّش امام خمینی کبیر و درود و سلام به پیشگاه قائم مقام رهبری و دولتمردان جمهوری اسلامی ایران چند جمله ای را به عنوان تذکّر روی کاغذ می آورم: منّت خدای را که درهای رحمتش را به سوی ما گشود و چنین توفیقی  به ما داد که مواجه با عصری شویم که فرزندی از خاندان خاتم الانبیاء محمّد (ص) پرچم جهاد و مبارزه را به دست گیرد و در مقابل دنیا بر کفر و الحاد قیام کند.

ما افتخار یافتیم که در این نبرد نیز سهمی هر چند ناچیز داشته باشیم تا آنچه را با زبان ادّعا می کردیم جامۀ عمل بپوشانیم و چون یاران حسین ، به حمایت و پشتیبانی از رهبر و دین خود قیام کنیم. خدای را سپاسگذاریم که ما را در دامن مادرانی مؤمنه و با ایمان و عشق به اهل بیت پرورش داد و آنان با سعی و کوشش خود وجود ما را با ایمان به الله و رسول پرورش دادند تا ما توانستیم راه نجات و هدایت را بیابیم و اکنون نیز سپاسگزاریم که توانستیم همراه با کاروان کربلا به سوی جبهه های نور علیه ظلمت حرکت کنیم و در جبهۀ  توحید همدوش با مجاهد مردان در خطّۀ نور با دشمنان دین و اسلام مبارزه کنیم و سرانجام پرچم پیروزی و فتح را بر فراز کاخهای سر به فلک کشیده به اهتزاز در آوریم و خدای را سپاسگزاریم که ما را موفّق کرد تا بتوانیم انتقام خون هزاران لالۀ پرپر خود را که در راه آرمانهای نظام اسلامی لباس شهادت بر تن نمودند از ظالمان بگیریم ومن خوشحالم از اینکه با الهام از رهنمودهای رهبرم آگاهانه برای دفاع از جمهوری اسلامی و قوانین مسلیمن پا به جبهه گذاردم و امیدوارم که خداوند بر من منّت نهد و همراه با پیروزی ظاهری مرا به پیروزی دیگری که آن مبارزه با نفس و سرانجام شهادت است نائل گرداند تا راهی را که باید سرانجام از آن بگذریم با افتخارآنرا طیّ نماییم .

و اکنون سخنی با شما ملّت شهید پرور!

آیا هنوز به این فکر افتاده اید که ما در چه وضعیّتی قرار گرفته ایم ؟!

آیا می دانید که امروز دنیای کفر و نفاق از شیطان بزرگ گرفته تا اسرائیل خون آشام و سران مرتجع عرب همه دست به دست هم داده تا نظام اسلامی و بالاتر ،  اسلام را از ما بگیرند و آیا می دانید که امروز ایران با تمام کفر در حال نبرد است ؟! پس بر شماست که اگر مرد جنگ نیستید لااقل انسانهای منصفی باشید و با دست مصلحت خواهی و دوستانگی که تیشه به ریشه اسلام نزنید . باشد که درپیشگاه خدا شرمسار باشند آنان که بر علیه این نظام تلاش و کوشش نمودند و تو ای آمریکا خود را زحمت مده و بیش از این بخود وعدۀ کشور گشائی مده که اگر خود نروی بیرونت خواهند کرد پس تو با سلاح و تزویر بجنگ که ماهم با ایمان تکبیر می جنگیم.

و سخنی با پدر ومادرم :

مادرم ! بسیار به تو علاقه داشتم و می دانم تا جان در وجودم باشد از من قطع نخواهد شد امّا امروز احساس می کنم که باید از تو جدا شوم و بسوی خدا بروم که تو در حقّم دعا کنی و شما ای پدر مهربان ! این را خوب می دانی که مسلمان تنها شعار دادن نیست باید در راه هدف از همه چیز حتّی فرزند خویش بگذری پس شما صبر پیشه کن.« إنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرین »

و شما خواهرانم ! در مصیبت من آنگونه باشید که زینب بود. شما یک بدن می بینید امّا زینب ، هم داغ پدر دید هم داغ مادر و هم کنار بدن امام حسین آمد ، هم کنار قتلگاه ؛ ولی صبور بود و ذرّه ای متزلزل نشد .

و شما ای برادرانم !کوچکتر از آنم که برایت جمله ای بنویسم در حقیقت شما مرا تشویق کردید که به جبهه بروم امّا بعد از من ، راه تا نیمه رفتۀ من را ادامه بدهید و نگذارید اسلحۀ من به زمین بیفتد که دشمن به خاک و مملکت ما تجاوز کند که خوشحالی من هم دراوست.

 

[gwolle_gb]
Loading...
۱
تعداد شهدای فین

بدون دیدگاه

دیدگاه ها بسته شده اند.